یک مدت هست که خیلی نمی تونم به وبلاگ خوب برسم.ولی حالا هم که اومدم با دل پر اومدم. متاسفانه روزنامه اعتماد نظرات طرفداران مدیری رو سانسور می کنه.بعضی از دوستان من که زنگ زدن یا به هر صورتی تماس گرفتن و از اون مطلب بسیار تندشون که بر علیه مدیری بود ایراد گرفتن حالا چه محترمانه وچه غیر محترمانه در قسمت پاسخ به خوانندگان جواب داده نشده.اصلا چاپ نشده .اون چندتایی رو هم که دیدین به خاطر این بوده که این قدر اعتراض ها زیاد بوده که اگه اونا رو هم چاپ نمی کردن گندش در میومده.به هر حال به انتخاب خودشون چندتاشو که براش جواب آماده داشتن انتخاب کردن و چاپ کردن و زیرش یه جواب دندون شکن دادن که یعنی همه شما طرفدارا یا احساساتی شدین یا هیچی نمی فهمین که از مدیری دفاع می کنین.این رو از خودم نمی گم خیلی ها گفتن که زنگ زدیم یا ایمیل زدیم ولی نتیجه ای نگرفتیم.ولی مطمئن باشین که هر کی زنگ بزنه و مطابق میلشون نظر بده همون جا چاپش می کنن .توی این سه روز من پنج تا نظر نسبتا مخالف با مهران مدیری در قسمت نظرات اعتماد دیدم و مطمئنم که همون پنج تا بیشتر نبوده تازه اگه این نظرات نظر خود نویسنده های روزنامه نباشه که واسه اینکه کم نیارن در قسمت پاسخ به خوانندگان چاپش کرده باشن .آخه نوع نگارشش خیلی شبیه نگارش بعضی از نویسنده های خودشونه. و راجع به روزنامه همشهری و اون مطلبش راجع به مهران مدیری که دقیقا از مطلبشون میشه فهمید غرضی داشتن. من نمی دونم چرا مطبوعاتچی های ما همیشه سعی می کنن موفقیت یه مجموعه رو به یه نفر و فقط یه نفر اختصاص بدن. همه مجموعه های تلویزیونی کار گروهیه .ساعت خوش کار گروهی بود موفقیتش هم برای همه گروه.جنگ هفتاد وهفت هم همینطور والبته پاورچین.در کار گروهی نویسنده وجود داره،کارگردان وجود داره و بازیگر وجود داره وما همیشه به دنبال یک سوپرمن هستیم که بگیم اگه متن خوبه کار اونه،اگه بازیا قویه کار اونه،اگه لوکیشنا خوبه کار اونه،اگه موسیقی خوبه کار اونه.واقعا زشته برای روزنامه نویس ها که همچین تفکری دران.پاورچین خوب بود چون خیلی چیزهاش خوب بود.نه فقط متنش.البته در کارهای نمایشی کارگردان از در راس گروه قرار می گیره. ولی هیچکس نویسنده رو با کارگردان مقایسه نمی کنه همون طوری که هیچ کس گوش رو با چشم مقایسه نمی کنه.بعضی از مقایسه ها اساسا غلطه. نمیشه منکر تواناییهای پیمان قاسمخانی شد.از اون بهتر فعلا در این مملکت فیلمنامه نویس نداریم.ولی موفقیت پاورچین مختص او نیست پاورچین یک کار گروهی بود که همه اعضا در اون مکمل هم شده بودن و کار رو پیش می بردن.دقت بی نظیر و متن های عالی و خوش ذوقی قاسمخانی،بازی بسیار جذاب و متفاوت بازیگران،همدلی عوامل پشت صحنه و مدیریت و هوش سرشار مهران مدیری و خیلی چیزهای دیگه که همیشه در کارای مدیری به صورت سیال وجود داره منظورم یه نوع صداقته. همه اینها با هم دست به دست هم داد که پاورچین خلق بشه. مگرنه پیمان قاسمخانی قبلا در هتل با مرضیه برومند کار کرده بود.هر چند هتل جالب بود ولی اصلا در حد پاورچین نبود.یعنی خوب هم بود ولی یه کار معمولی بود مثل خیلی از کارای خوب تلویزیونی.مثل کارهای مهران مدیری عجیب و غریب و پر سر وصدا و خلاقانه نبود ولی در نوع خودش خوب بود. پیمان قاسم خانی همون قدر در موفقیت وپیشرفت پاورچین سهم داشت که پاورچین در موفقیت و پیشرفت قاسم خانی سهم داشت. به قول گلنوش پاورچین در شهرت قاسمخانی خیلی موثر بود.درسته که حالا با نوشتن مارمولک ثابت کرده خیلی خوبه ولی این دلیل نشد موفقیت یک کار گروهی به حساب او گذاشته بشه و توانایی های مدیری رو به منکر شن.وقتی مدیری جنگ 77 رو می ساخت پیمان قاسم خانی کجا بود؟(البته جنگ 77 هم یه کار گروهی بود ولی معمولا یک اثر تصویری به کارگردان اون اثر نسبت داده میشه) هر چند قاسمخانی بعد از جدایی از بقیه افراد گروه موفق تر بود. جواد رضویان نتونست بازی زیباشو در پاورچین برای باغچه مینو هم تکرار کنه.و مهران مدیری هم در بعضی قسمت های نقطه چین زیاد موفق نیست البته بعضی هاش خوبه مخصوصا چند شب اخیر.می دونم خیلی هاتون روی پاورچین تعصب دارین ولی باید بگم که قسمت های اخیر نقطه چین به قول سمیرا خیلی از قسمت گم شدن بزی یا عاشق شدن طغرل در پاورچین بهتر بودن و اینکه چرا این بهتر بودن نادیده گرفته میشه اینو برین از کسانی بپرسین که نمی ذارن گروه نقطه چین آرامش داشته باشه.برین از نویسندگان اعتماد و همشهری بپرسین. متاسفانه این روزها بعضی از روزنامه ها شدن پر از مطالب موذیانه که گاهی کاملا مشهوده که می خوان نظرشون رو به خواننده القا کنن. اما احساس کردم نویسنده اون مقاله همشهری یه جورایی می خواد یه چیزایی رو راجع به همکارای قدیمی مهران مدیری به ما بگه،که اطلاعاتمون زیاد بشه و بفهمیم بعضی چیزا از کجا آب می خوره.شما چنین احساسی نداشتین؟ -------------------------------------------------------------------------------------------- شنبه 07 فروردین 1383 بعد از حضور امیر مهدی ژوله که یکی از طنز نویسان مجله چلچراغ است در برنامه نقطه چین به عنوان نویسنده و اینکه آرش خوشخو در انتخاب بهترین ها در سال 82 که توسط منتقدین در مجله بانی فیلم صورت گرفت در قسمت بهترین بازیگر طنز مهران مدیری را انتخاب کرد من یکی که فعلا با چلچراغ آشتی هستم.در ضمن در همان مجله بانی فیلم طنز نقطه چین بهترین مجموعه طنز سال انتخاب شده. البته درست است که نقطه چین از خیلی جهات مثل پاورچین قوی نبود ولی خداییش کدام برنامه طنز تلویزیونی تا به حال توانسته بود این چنین در عرصه سیاست کشور حرف بزند و اینقدر هم حساسیت ایجاد کند.البته کاری به درست و یا غلط بودن آنچه بیان شده ندارم ولی یادم است یک بار یک منتقد گله می کرد از اینکه برنامه های طنز فقط به مسائل جزئی که خیلی مهم نیستند می پردازند ومسئولان هم اصلا به آنها اهمیت نمی دهند و می گفت تا به حال کدام چاله خیابان به خاطر یک برنامه طنز انتقادی صاف شده؟حالا بفرمایید این طنز انتقادی و این هم اهمیت دادن مسئولین.مگر کم چیزی است که برنامه طنزی در مجلس مورد انتقاد واقع شود . ---------------------------------------------------------------------------------------------

FONT>

نظرات 6 + ارسال نظر
بهشید سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:59 ب.ظ http://shahram-nazeri.persianblog.com

سلام فرشاد جان...ممنون از بحث جالبی که کرده بودی ...و نظر من هم اینه که این دفعه اول و دوم مسوولان نیست که به محض اینکه چهره ای محبوب قلبها میشه فورا یا مخدوشش می کنند و یا بطور کلی حذفش میکنند ؛ البته مهران مدیری سال هاست که داره در تلویزیون فعالیت میکنه ولی کم پیش اومده بود که حرفهایی غیر از بحثهای خانوادگی و مشکلات مربوط به اون (که البته هم بسیار شیرین و دیدنی بود)بزنه و در این برنامه دیدیم که کمی به سمت مشکلات اجتماعی ؛سیاسی و فرهنگی ؛...مملکت رفته که این به مذاق آنها خوش نیامده و شروع کردند به گفتن اراجیف و تهمتهای عجیب و غریب به مهران مدیری بستن...پس به نظر من بهتره که مدیری اگه میخواد در تلویزیون کار کنه زیاد ریسک نکنه چون اینها ظرفیت پذیرش این نوع طنز انتقادی رو ندارن ؛در هر صورت این هم تلخه که بخوام بگم :ولی من فکر میکنم که این آخرین برنامه مدیری در تلویزیون باشه ...که البته امیدوارم که اینگونه نباشه.پایدار باشی.یا حق.

علی سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 05:06 ب.ظ


فرشاد سلام.به نظر من که خیلی ام به وبت خوب میرسی.هر چی لازمه میگی نه یه پله بیشتر ؛نه کمتر.
همیشه از وبتو خودت واسه اینکه رو منطق مینویسی و کار میکنی خوشم اومده؛پس خیالت جمع.
پیشنهاد میدم این اعتماده رو هم دیگه نه بخری ؛نه بخونی و نه دیگه بری سراغش ؛واسه اینکه اعصاب خودتو باقی طرفدارا ی جناب مدیریم یه استراحتی بگیره.بذارهر چی میخوان چاپ کنن ؛هر چی میخوان سانسور.چون اینکه کار این روزنامه نیس که فقط ؛کل مملکت همین جور میگرده !
دستورالعمل مصرف مطالب روزنامه هام همینه!((هر چی که به نفع خودمون بود چاپ میشه؛همونارم بخونین؛!))خلاصه به هر مدلی که هس نظرات و عقیده هاشونو به سخت گیرا تحمیل و به زود باورام تحویل میدن!
میگم تو و گروهت و همسنگرتم بی زحمت و دردسر تحریمشون کنین؛چطوره؟

آزاده سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 07:46 ب.ظ

سلام
منم چند روزه دارم به همین موضوع فکر میکنم. من هم ایمیلی همون اول فرستادم که یه نسخه اش رو هم برای شما دادم، چند روز هم هست که مرتب به «اعتماد» سر میزنم ولی دریغ از چاپ یه خطش. اعتراضی هم نمیشه کرد، چون خب اونم چاپ نمیکنن. ولی فکر میکنم اینو درست میگین که احتمالا بعضی از نویسنده های خودشون اینا رو مینویسن. مثلا اگه بخش روی خط «اعتماد» امروز در صفحه های «انیران» و «ایران» رو خونده باشین این مشخصه. در مورد همکارای قبلی مدیری هم که گفتین،زیاد بهش فکر نکرده بودم. شایدم حق با شما باشه. ولی یه نکتهء جالب دیگه اینه که اونی که این مطالب رو مینویسه از کجا دقیقا خبر داره که آقای مدیری کی و با چه کسی به اون کافه رفته و مردم ازش چی پرسیدن و... ، چون یه دفعهء دیگه هم همینطور دقیق نوشته بود . جالبه!

ادپی چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 12:06 ق.ظ

سلاا.آقا فرشاد .مدتی بود که خیلی گرفتار بودم و به گروه ووبلاگ شما سر نمی زدم.اما روزنامه ها رو پیگیری می کردم .نمی دونم چی بگم راجع به آدمایی که اصلا جنبه انتقاد پذیری ندارن.چطور یک انتقاد باید اینقدر سنگین به نظر بیاد.به هر حال برنامه بسیار عالی خداحافظ سینما رو درک نکردند
من فکر می کنم اگر روزنامه اعتماد و خراسان به دلایل سیاسی اون برنامه رو در اذهان عمومی تخریب نکرده بودند حتی ممکن بود با عکس العمل مناسب همان کارگردانانی که
مورد خطاب برنامه بودند( وچون هنرمند هستند احتمالا انتقاد پذیر هم هستند)
روبه رو شود و این برنامه آغازی شود برای آموزش نقدپذیری
در جامعه ای که هنوز انتقاد را مسخره کردن می داند.
هر وقت به سودشان باشد انتقاد پذیری خوب است و هر وقت به ضررشان باشد انتقاد پذیری برابر است با مسخره کردن
و بی ادبی.و در ضمن حق با شماست چون من هم مطلبی برای اعتماد فرستادم ولی هیچ پاسخی نگرفتم در ضمن مطلب من بسیار مودبانه بود
حالا خودشان باشند و وجدان خواب رفته شان که همین روزها
همین که خودشان رابه بی خبری میزنند برایشان دردسر میشود.در ضمن آقای مدیری یک مدت به دلیل فشار انتقادها
هر روز غصه ای در چهره شان داشتند ولی این چند روز اخیر بعد از آن نامه زیبایش که حرفهایش را در آن زده بود خیالش راحت شد وحالا با روحیه بهتری کارش را دنبال می کند.این را از نوع بازی ایشان می شود فهمید و در ضمن شاد شدن ایشان باعث شده که جو کلی برنامه شاد شود .
امیدوارم دیگر کسی به خودش اجازه ندهد با تخریب روحیه ایشان احساسات طرفداران ایشان را جریحه دار کند.
و در ضمن در دو قسمت اخیر به صورت ظریفی به کسانی که
سعی در تخریب ایشان داشتند نکته هایی را یادآوری کردند
یکی اینکه ایشان برای کسب شهرت در جامعه خودشان برای خودشان شایعه نمی سازند بلکه این چیزها خودش پیش می آید.نکته ظریف طنز در آن قسمت که به بامشاد می گفت به نظر من حق با ساعده.تو فرض کن یه روز ساعد نیاد اگه کسی فهمید.
و طنز ظریف دیگر هم اینجا بود که ساعد قبل از رفتن به اتاق خانم کریمی جنبه انتقادپذیری نداشت ولی بعد از اینکه برگشت به دلیل روحیه مثبتی که داشت جنبه انتقاد پذیری پیدا کرده بود.یعنی اینکه کسانی انتقاد پذیرند که به مسائل با بدبینی نمی نگرند و کلا مثبت اندیشند.

رامین چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 11:17 ق.ظ

راجع به همکارای مدیری من می دونم که بعضی هاشون در
مصاحبه هشون یه کم زیر آب مدیری رو زدن.حالا اگه شد مصاحبه ها رو برات می فرستم

آزاده چهارشنبه 16 اردیبهشت‌ماه سال 1383 ساعت 01:52 ب.ظ

سلام
آقا فرشاد بلاخره اون اتفاقی که منتظرش بودیم افتاد. هیچ کس بهتر از یک منتقد نمیتونه جواب یک -به اصطلاح- منتقد رو بده. ما هر چی هم که اعتراض میکردیم، باز اون رو از دید یک مخاطب عام و اون طوری که دلشون میخواست قلمداد میکردن و یک جوابی بهش میدادن. ولی اگر نوشتهء منطقی و زیبای «پیام فروتن» رو در« جام جم» بخونین، میبینین که چه جالب بلند نظری آقای مدیری رو در مقابل کوته فکری معترضین قرار داده. اونو بخونین و لطفا اگه تونستین کامل در وبلاگتون قرارش بدین تا همه بخوننش.( پیام فروتن یکی از منتقدینیه که با مجله سروش و بعضی مجلات دیگه همکاری داشته و نقهای خوبی هم مینویسه).

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد