از همشهری(ایرانشهر خبرسازان ۱۵ فروردین ۸۴)
چهره جذاب تعطیلا ت
کامشاد!

031671.jpg

به دلیل ناتوانی در دسترسی به عکس کامبیز مجبور شدیم به همان بامشاد قناعت کنیم. می بخشید.
۱ اولین بار او مجری یک برنامه مخصوص نوجوانان بود که برای ما خیلی جذاب به نظر نمی رسید. حتی می شود گفت: بفهمی نفهمی، نوبت برنامه او که می شد از یک می رفتیم دو و سه، دنبال یک چیز دندان گیرتر. وقتی هم که سر از ساعت خوش در آورد، فکر کردیم یک نفر دیگر به جمع آنها که معلوم نیست از کجا و برای چه سر از این برنامه در می آورند و تمام عشقشان بازی در نقش جسد و گفت محسن،  گفتم بله ! است،  اضافه شده. اما بعد از دو، سه هفته همه چیز به سرعت تغییر کرد و نقش های کوچک دم دستی جای خود را به فرصت های کوتاه و بلندی داد که برای نمایش استعداد غریب او کافی بود. با خلق کاریکاتور کاراکتر دریک او پای ثابت خنده های پنج شب مردمی  شد که پای ساعت خوش می نشستند؛ برنامه ای که هنوز مشابهی نداشت و دوران طلا یی خود را سپری می کرد.
آشنایی با نام رضا شفیعی جم به همان روزها برمی گردد. زمانی که تصور می شد او و سایرین، چهره هایی مثل ارژنگ امیر فضلی، داوود اسدی، نصرالله رادش، رضا عطاران، نادر سلیمانی، سعید آقاخانی و ... به سرعت پله های ترقی را طی کنند. اما آن چنانکه افتد و دانی از این جمع پر تعداد، فقط چند نفر به حوالی جایی که انتظار می رفت نزدیک شدند.
- 2 پایان ناگهانی ساعت خوش و پراکنده شدن هسته اصلی و حواش بعدی روند چهره شدن این نسل را متوقف کرد یا به تعویق انداخت. بعد از این ماجرا از شفیعی جم مثل خیلی های دیگر خبر خاصی نبود، گرچه نقش هایی کوتاه در سینما مانع از فراموشی کامل او بود. با این حال او که پس از چند سال فترت، بازی در 2 سریال 90 شبی را نیز تجربه کرد، کم انگیزه تر از قبل نشان می داد و فاقد آن لا زم به نظر می رسید. این در حالی بود که حتی کارگردان یک سریال 90 شبی در پاسخ به حذف کاراکتر او از سریال این مساله را به بی نظمی همیشگی او ربط داد.
- 3 نوروز . 84 با انتظار سریالی آغاز شد که پیش تر بارها گزارش تولید یا اخبار حاشیه ای اش تیتر اول نشریات مختلف بود؛ جایزه بزرگ به کارگردانی مهران مدیری که مرد اول طنز روتین تلویزیونی در سالهای اخیر است. اما دو سه قسمت اول پایین تر از سطح توقع بیننده تلویزیون بود. گرچه مدیری، جواد رضویان،  سعید پیردوست و سیامک انصاری در همان اندازه ای بودند که از آنها انتظار می رفت اما درست مثل آنچه در نقطه چین اتفاق افتاد، با حضور رضا شفیعی جم اوضاع تغییر کرد. او با تکرار تیپی که پیش از این در کوچه اقاقیا با بیننده محدودتر آن را دیده بودیم، شماره ۱۰ تیمی شد که برای برد احتیاج به یک تمام کننده داشت؛ کامبیز جوان خوش قلب و شدیدا جوات شهرستانی با بازی رضا شفیعی جم.
- 4 درباره ذائقه بیننده تلویزیونی حرف بسیار است. فارغ از حرف های بزرگ و آرمانگرایانه، به نظر می رسد بزرگترین موفقیت برای یک سریال، جذب بینندگانی است که امکان های متفاوتی برای تماشای برنامه های مختلف دارند و اگر این اتفاق بدون ابتذال رخ بدهد، چه بهتر.
اصلی ترین ویژگی سریال های طنز مهران مدیری شخصیت های خاکستری و کمابیش منفی آن است که به طور اخص در کارهای او دیده می شود. گرچه افراد دیگری سعی کردند از این ویژگی استفاده کنند ولی هرگز به اندازه مدیری موفق نبودند. مدیری کلیشه افرادی معصوم و مثبت را شکست و در 3 سریال اخیرش (پاورچین، نقطه چین و جایزه بزرگ) شخصیت هایی کاملا  منفی اما بسیار دوست داشتنی را به مخاطبان خود معرفی کرد. به طور مثال شخصیت مراد (جواد رضویان) در جایزه بزرگ یکی از رذل ترین افرادی است که تاکنون در سریال های طنز ایرانی دیده ایم. تقابل این افراد منفی و در عین حال سمپات، موقعیت های طنز فراوانی خلق می کند که نمونه اش در سریال های مشابه تاکنون دیده نشده است، البته نباید از نقش موثر نویسندگان مدیری غافل بود.
خلا قیت کارگردانی مدیری در کنار تیم بازیگران قدرتمندی که در اختیار دارد، جزئیاتی را درطنزهای پی در پی و متصل به هم برنامه ایجاد می کند که سریال های او را همچنان جذاب، دیدنی و از همه مهمتر خنده دار ساخته است وگرنه ماهیت کلی سریال های چند سال اخیر مدیری تقریبا همه یکسان بوده اند.
- 5 آنچه که باید به عنوان هشدار درباره آن به بحث پرداخت، همین نقش کامبیز است که پیش تر گفتیم تیپی بود که قبلا  در سریال کوچه اقاقیا به کارگردانی رضا عطاران به نمایش درآمده بود. آیا نباید از روزی
که بازیگرانی مثل شفیعی جم، مثل سیامک انصاری و بقیه به تکرار تیپ های خود بپردازند، به مدیری زنهار داد؟
---------------------------------------------------------